توضیحات
با خرید این بسته آموزشی، نه تنها نیاز به خرید هیچ کتاب، دوره یا مبحث دیگری ندارید، بلکه از پشتیبانی آموزشی دائمی این دوره نیز بهرهمند خواهید شد.
سرفصلهای بسته جامع آموزش از راه دور: طراحی و اجرای موتورخانه به همراه تهیه دفترچه محاسبات تاسیسات در 37 درس عبارتند از:
درس اول: مقدمه، معرفی استانداردها و نرمافزارهای موردنیاز
درس دوم: تقسیمبندی انواع موتورخانه و تحلیل آنها و شیوه تشخیص نوع موتورخانه مناسب برای پروژه
درس سوم: معرفی رابطه کلیدی برای طراحی موتورخانه
درس چهارم: شیوه تامین آب گرم مصرفی، انواع منابع تامین آب گرم مصرفی و تحلیل مزایا و معایب آنها
درس پنجم: محاسبات آب گرم مصرفی و تعیین ظرفیت منبع
درس ششم: محاسبه و انتخاب کویل برای منابع آب گرم کویلدار – روش کاتالوگی
درس هفتم: محاسبه و انتخاب کویل برای منابع آب گرم کویلدار (روش محاسباتی) و اصول محاسبه و انتخاب مبدلهای حرارتی صفحهای
درس هشتم: محاسبه و انتخاب دیگ و نکات اجرایی مربوطه
درس نهم: انواع مشعل، محاسبه و انتخاب آنها
درس دهم: محاسبات دودکش و نکات اجرایی مربوطه
درس یازدهم: انواع منابع انبساط، مزایا و معایب آنها و نکات اجرایی مربوطه
درس دوازدهم: روابط و جداول اشتباه برای محاسبات منابع انبساط و محاسبه و انتخاب منبع انبساط باز
درس سیزدهم: محاسبه و انتخاب منبع انبساط بسته با استفاده از فرمول مقررات ملی، استاندارد ASHRAE و روش جدولی
درس چهاردهم: محاسبه و انتخاب چیلرها و نکات اجرایی مربوطه
درس پانزدهم: محاسبه و انتخاب برج خنککننده و نکات اجرایی مربوطه
درس شانزدهم: محاسبه و انتخاب کندانسور هوایی
درس هفدهم: انواع سختیگیرها (رزینی و الکترومغناطیسی)، مزایا و معایب و شیوه محاسبه و انتخاب آنها
درس هجدهم: مروری بر انواع پمپها و اصول کلی محاسبه و انتخاب آنها
درس نوزدهم: انتخاب پمپ با استفاده از کاتالوگ و نرمافزار
درس بیستم: توضیح در خصوص یک چالش در انتخاب پمپهای موازی
درس بیست و یکم: محل نصب پمپ – خط رفت یا خط برگشت، نکات و چالشهای مربوط به آن
درس بیست و دوم: چند مثال از محاسبه و انتخاب پمپهای متداول موتورخانه
درس بیست و سوم: جانمایی تجهیزات موتورخانه
درس بیست و چهارم: مقدماتی درباره فلودیاگرام موتورخانه (Flow Diagram)
درس بیست و پنجم: طبقهبندی انواع لولهها، جنس لولههای موتورخانه و نکته کاربردی درباره سایز معادل لولههای فلزی و پلیمری
درس بیست و ششم: اصول کلی تعیین سایز لولهها
درس بیست و هفتم: تعیین سایز لولهها با استفاده از نمودارهای سایزینگ
درس بیست و هشتم: تعیین سایز لولهها با استفاده از جداول سایزینگ
درس بیست و نهم: تعیین سایز لولهها با استفاده از نرمافزار سایزینگ
درس سیام: تعیین سایز لولهها با استفاده از رابطه مکانیک سیالات
درس سی و یکم: تعیین سایز لولهها با استفاده از روش مهندس رامین تابان
درس سی و دوم: کلکتورها و روش تعیین سایز آنها
درس سی و سوم: تحلیل کامل یک فلودیاگرام گرمایش و سرمایش
درس سی و چهارم: انواع روشهای لولهکشی در مدارهای بسته – برگشت مستقیم (Direct) و برگشت معکوس (Reverse) و مفهوم بالانس در سیستم لولهکشی
درس سی و پنجم: مقدماتی درباره دفترچه محاسبات تاسیسات مکانیکی
درس سی و ششم: حل یک مثال کاربردی و تهیه دفترچه محاسبات تاسیسات مکانیکی
درس سی و هفتم: سخن پایانی
navid.taghavi7 –
با سلام و عرض ادب خدمت مهندس عزیز، ضمن تشکر از تهیه بسته بسیار عالی آموزش جامع و حرفه ای جنابعالی، در درس سی و پنجم از جزوه الکترونیکی با توجه به این که یک عدد چیلر برای پروژه تعریف شده است و ظرفیت برودتی محاسبه شده از نرم افزار کریر 298 تن تبرید است، در بخش محاسبه دبی پمپ سیرکولاسیون دو فصلی فن کویل ها و هوا ساز راهرو، مجموع ظرفیت برودتی مبادله شده از تجهیزات فن کویل و هواساز طبق محاسبات صورت گرفته دبی پمپ ها، به اندازه ی تقریبی 68 تن تبرید از ظرفیت چیلر کمتر است، ممنون میشم بی زحمت علت رو توضیح بدین!
رامین تابان –
سلام و وقت بخیر مهندس عزیز
خدا رو شکر که مفید و تاثیرگذار بوده. ممنون از ابراز لطف شما
سوالی که مطرح کردید بهجاست ولی در این درس خیلی قابل تحلیل نیست. در تهیه کتاب دوره برخی از این گزارشها را به دلایل مختلف بدون بستر و زیرساخت یک پروژه اصولی تهیه کردیم و بنابراین اولین پاسخ این است که چون زیرساخت پروژه خیلی قرص و محکم و اصولی نبوده، اگر به روشی که در دوره کریر گفتیم این فایل را آنالیز کنیم قطعا انبوهی از ایرادات داخل آن پیدا میشود. به جز درس شماره ۴۱ دوره کریر که به صورت اختصاصی یک حل پروژه از A تا Z را با هم داریم، عملا گزارشهای کریر در سایر بخشهای را خیلی از نظر تحلیلی بررسی نکنید.
اما فعلا برای آن که بیپاسخ نمانید تا حل پروژه اختصاصی دوره کریر را مطالعه کنید، در برخی موارد این اتفاق رخ میدهد ولی نه در این حد زیاد. یعنی ممکن است متناسب با تنظیماتی که در بخش System نرمافزار کریر در بخش Zone Sizing (درس ۳۴ دوره کریر را مشاهده فرمایید)، جمع جبری فنکویلها که مربوط به تکتک فضاها هست از ظرفیت چیلر بیشتر شود (برعکس حالتی که شما در این گزارش شناسایی کردید). این هم معمولا در حد ۱۰ الی ۳۰ درصد ممکن است باشد. ولی همین برعکس بودن این نسبت خود گواه این است که این پروژه ایراد دارد و باید به روش آنالیزی وارد آن بشویم و خطایابی کنیم.
بنابراین با فرض این که صرفا تنتبرید چیلر که در دفترچه محاسبات مدنظر ما بود را درست بدانیم، سایر محاسبات را دنبال میکنیم.
محمد علی یزدانی –
سلام و درود مهندس
یه سوال در مورد انتخاب پمپ سیرکوله برای خطی که حدودا ۱۰ تا فن کویل در مسیر آن هست
دبی پمپ که براساس جمع جبری دبی مورد نیاز هر کویل هست درسته؟
اما در مورد هد باید افت طولانی ترین مسیر به اضافه افت هر ۱۰ کویل در نظر بگیریم ؟
راهنمایی می فرمایید
و نکته دیگه اینکه بصورت سرانگشتی افت هر کویل رو حدودا چقدر نظر بگیریم؟
رامین تابان –
سلام و درود مهندس عزیز
بله درسته
برای دبی شما باید جمع دبی تمام دستگاههای فنکویل را محاسبه کنید.
اما در خصوص هد:
در خصوص مسیر که باید طولانیترین مسیر که معمولا میشه بالاترین طبقه ساختمان و دورترین فنکویل مدنظر قرار میگیره (در واقع هدف اینه که پرافتترین مسیر لحاظ بشه که به طور منطقی با میشه دورترین و بالاترین دستگاه) – از بابت مولفه افت فشار خود فنکویل، فقط یک افت فشار باید در محاسبات بیاد و اون هم بیشترین افتی که داریم. البته این بخش یکم توضیح هم نیاز داره:
مثلا فرض کنید در یک پروژه شما فنکویلهای ۳۰۰ – ۴۰۰ و ۶۰۰ پیشنهاد دادید. به طور منطقی فنکویل ۶۰۰ بیشترین افت رو داره و باید فقط یک بار افت این یونیت ۶۰۰ در محاسبات بیاد. البته دقیقترش اینه که افت فشار دورترین مصرفکننده باید ببینیم چقدره؟ اگر دورترین مصرفکننده مدلش ۶۰۰ بود که دقیقا همین محاسبه هست. اگر مثلا دورترین مصرفکننده مدلش ۳۰۰ بود، باید یک عدد افت بابت دستگاه ۳۰۰ و همان مسیر طولانی محاسبه بشه. از سوی دیگه یک بار هم افت مسیری که دستگاه ۶۰۰ روش نصب شده با طول مسیر واقعی خودش رو لحاظ کنیم. هر هدی که بزرگتر بود میشه هد پمپ ما.
البته این شیوه محاسبه خیلی منطقی و کاربردی نیست و چیزی هم ازش در نمیاد. لذا سختش نمیکنیم و میگیم همیشه بابت افت طول مسیر، دورترین و بالاترین دستگاه و بابت افت خود فنکویل هم یک بار افت بیشترین دستگاهی که داریم که میشه همون مدل ۶۰۰ رو لحاظ میکنیم (کار هم نداریم مدل ۶۰۰ در دورترین مسیر نصب شده یا مدل ۴۰۰ یا مدل ۳۰۰). در عمل تفاوت قابل توجهی نداره و صحیحه.
از بابت اینکه افت رو چقدر در نظر بگیرید. متناسب با نوع فنکویل که زمینی باشه یا کانال یا سقفی کاستی یا سقفی توکار و حتی مدلش ۳۰۰ – ۴۰۰ – ۶۰۰ – ۸۰۰ و … خیلی متفاوت هست. ولی برای این که یک دیدی داشته باشید، برشی از کاتالوگ شرکت ساروال رو برای شما در لینک زیر قرار میدهم که بتونید ازش استفاده کنید. در خصوص فنکویل شرکتهایی مثل ساراول، تهویه، سرما آفرین، یکتا تهویه و … از داخلیها قابل قبول هستند:
در صفحه ۴ این کاتالوگ که مربوط به فنکویلهای سقفی توکار شرکت ساروال هست، روی نمدار که با خطوط قرمز مشخص کردهام، میتونید افت فشار مدار آبی فنکویل در دبیهای مختلف رو بخونید و در محاسبات پمپ سیرکوله استفاده کنید. خطوط رنگی اعداد مناسب برای دبیهای بالانسشده فنکویلها هم هستند.
https:///ramintaban.ir/catalogs/elm%30%31%39/elm%30%31%39%2D%30%30%30%31%5FCeiling%20Fan%20Coils%20Catalog.pdf
محمد علی یزدانی –
یه سوال دیگه هم مهندس داشتم
آیا استفاده از تجهیزی به نام لولاس هدر رو برای چیلر و بویلر پیشنهاد میدید یعنی آیا مزیت های در صرفه جویی انرژی و بالانس انرژی داره؟
رامین تابان –
و اما در خصوص سوال شما با موضوع Low loss header:
اساسا ایده طراحی سیستم در دو مدار اولیه و ثانویه از سالهای خیلی دور تا به امروز مطرح بوده و هست و مزایا و معایب خاص خودش رو داره.
پاسخ آخر و خلاصه رو همین اول بدم این که در عموم پروژهها (حتی بزرگ) نیازی به تقسیم کردن مدار چیلر و بویلر به اولیه و ثانویه و در نظر گرفتن Low loss header وجود ندارد. از نظر صرفهجویی در مصرف انرژی، برخلاف آن چیزی که برای این نوع طراحی عنوان میشود یک اصل کلی داریم:
هر جا واسطهها بیشتر شود و هرچقدر واسطهها بیشتر شود، افتها و ریزشها هم بیشتر میشود و در مجموع راندمان کاهش مییابد و تلفات حرارتی بیشتر میشود. اساسا این هدر یک جداکننده بین مدار آب گرم (دیگ) و آب سرد (چیلر) از مدار اصلی ساختمان است و در واقع یک واسطه حرارتی و البته دبی بین مدار اولیه و ثانویه هست. در پروژههای خیلی بزرگ و بهخصوص ساختمانهای بلندمرتبه، نه به عنوان یک الزام که به عنوان یک راهکار و گزینه پیشنهادی، ششششششششاید! بتوانیم به طراحی دو مداره به این شکل فکر کنیم که باز هم نیازمند تحلیل اقتصادی و انرژی است.
اصل کلی که همیشه بنده به آن پایبند هستم و شدیدا توصیه میکنم در عمل همه دوستان هم رعایت کنند این که: سری که درد نمیکنه رو دستمال نبدیم. بیدلیل سیستم رو پیجیده نکنیم. بیدلیل با طراحیهای خاص سعی نکنیم خودمان را بالا بکشیم و پز بدهیم. مثال رایجی که همیشه در دورهها میزنم این هست که: هنوز هم در اکثر پروژهها یک هواساز CAV تکمنطقهای به صورت درجه یک و عالی کار پروژه را با حداقل قیمت راه میاندازد (حتی پروژههای خیلی دقیق و خاص و حرفهای). تنها چیزی که نیاز دارد طراحی دقیق و اصول و حرفه است. حال در چنین پروژهای که با یک هواساز CAV تکمنطقهای با طراحی درست کار پیش میرود، بنده به عنوان مشاور بیام و هواساز VAV دوکاناله با کلی دم و دستگاه و خرج و پیچیدگی رو دست کارفرما بگذاریم، فقط یک جور مانور تبلیغاتی و پز دادن اطلاعات و دانش هست که متاسفانه در سالهای اخیر این مساله داره بیشتر هم میشه که طراحی و مجری برای اینکه در یک رقابت طراحی یا رقابت کلکلگونه بخواد کارو از چنگ بقیه در بیاره یهو یک طراحی بیدلیل پیچیدهتر با اسمهای قشنگ و دهنپرکن مطرح میکنه و متاسفانه گاهی هم موفق میشه کارفرما رو گول بزنه!
مثال دیگری که خیلی استفاده میکنم تفاوت طراحیهای سبک روسی و سبک امریکایی هست که در گذشته خیلی مقایسه میشد. طراحی روسی خیلی پیچیده و خاص و عجیب و غریب بود و البته پدر تعمیرکار را در میآورد در هنگام خرابی با خرج چند برابری برای مصرفکننده و طراحی سبک امریکایی سادهتر و کمخرجتر.
بهترین طراحیها و اجراها همیشه، حل مساله با سادهترین و حرفهایترین راه حل ممکن است.